سفر کرده

به یاد برادرم

سفر کرده

به یاد برادرم

دوستت دارم

اگر روزی درون مرا در غربت،پریشان گشته از

 

   حسرت،کمر شکسته از محنت ز‌من پرسند چه

 

 میخواهی از این گردو  ن زیر لب آهسته خواهم گفت

:

به یاد عشق آن زیبا و زیبای بی‌همتا از این وادی به

 

بهشت مهر چشمانش بسان بلبلی آزاد هجرت

 

 خواهم کرد و بر گلبوته‌ی لبهایش سرود عشق سر

 

 خواهم داد و بر عمق افق فریاد خواهم زد:که ای

 

 مهروی بی همتا تو را همچون نسیمی خوش . . . تو

را همچون نوایی گرم . . . تو را همچون سکوت

 

 شب . . . تو را همچون بلور اشک . . . تو را مانند

 

دریا . . . تو را تا بی‌نهایت دوست دارم

نظرات 1 + ارسال نظر
مه رو دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ http://mahroo-joon.blogfa.com

یوهووووووووووو سلام..لینکیدمت مرسی لینکیدی بوسسسسسسس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد