اگر روزی درون مرا در غربت،پریشان گشته از
حسرت،کمر شکسته از محنت زمن پرسند چه
میخواهی از این گردو ن زیر لب آهسته خواهم گفت
:به یاد عشق آن زیبا و زیبای بیهمتا از این وادی به
بهشت مهر چشمانش بسان بلبلی آزاد هجرت
خواهم کرد و بر گلبوتهی لبهایش سرود عشق سر
خواهم داد و بر عمق افق فریاد خواهم زد:که ای
مهروی بی همتا تو را همچون نسیمی خوش . . . تو
را همچون نوایی گرم . . . تو را همچون سکوت
شب . . . تو را همچون بلور اشک . . . تو را مانند
دریا . . . تو را تا بینهایت دوست دارم
یوهووووووووووو سلام..لینکیدمت مرسی لینکیدی بوسسسسسسس