سفر کرده

به یاد برادرم

سفر کرده

به یاد برادرم

تقدیر

ای که تقدیر تو را دور ز من ساخت

نامه ای دارم از فاصله ها

چند شب بود که من خواب تو را می دیدم

خواب دیدم که فراری هستی

می گریزم از شهر

پاسبان ها همه جا عکس تو را می کوبند

جارچی ها همه جا نام تو را می خوانند

در همه کوی و گذر قصه تبعید تو بود

مردم و تیر و تفنگ

اسبهای چابک

متهم : قاتل گلهای سفید

جایزه : یک گل رزم

دوستت دارم بنویس ...

به کجا خواهی رفت

مردم شهر در پی تو می گردند

نگرانت شده ام

بی جوابم مگذار

پشت پاکت بنویس

متهم : قاتل گلهای سفید

تو که می دانی من عاشق گلهای