بیوگرافی
امروز رفتم سراغ دفتر بیوگرافیم که چند سال بیش تهیه کرده بودم نوشته های
قشنگتو که با همون زبون بچگیت برام نوشته بودی خوندم گفتم چند تا شو
بذارم تو وبلاگم .
1.نام ونام خانوادگی رنگ مو رنگ چشم سن وزن تاریخ تولد؟
عبدالعزیز زارع ٬مشکی ٬قهوه ای٬ 14 احم 1366
2.مشخصات اخلاقی خود را بنویسید؟
عصبی کم حوصله زبان دراز
3.غذای مورد علاقه؟
بیتزا مرغ سرخ شده
4. دوست واقعی کیست؟
کسی که اسرار شخصی را حفظ کند ودر غم وشادی اوشریک باشد
5.نام بهترین دوست یا بهترین فرد در زندگیتون؟
بهترین دوستام بدر و مادرم بعد خواهرم (م )وحمود
6.از چه تیمی خوشتون میاد؟
برسبولیس برزیل
7.زندگی رو برای چی دوست دارید؟
دوستی ٬محبت
8.نظرتون راجع به مادر چیست؟
الجنه تحت اقدام الامهات
9.نظرتون راجع به سادگی چیه؟
ساده بگم ساده بگم سادگی رو دوست دارم
10.بالاترین آرزوی شما چیست؟
ظهور امام زمان
11.چه کسی رو بیشتر از همه دوست دارید؟
اول خدا بعد بدر ومادرم که بیشتر از همه چیز دوست دارم بعد خواهر وبرادرام
12.عشق را در یک سطر توصیف کنید؟
بهترین عشق عشق به خدا بیامبران وامامان وعشق به بدر ومادر
13.بهترین کلمه عامیانه؟
راحتی٬ دیگه٬ اه ٬خد ٬دیگه چی ٬کدرت٬ ندرت ٬راست میگی ٬ام م م م خوووووب....
14.اگر به هدف خود نرسید چه کسی را مقصر میدانید؟
فقط خودم..
15.در چند سالگی ازدواج میکنید یا کردید؟
هیچ وقت ازدواج نمی کنم
16.شعار خاصی که در زندگی به کار می برید؟
هر روز بهتر از دیروز دن..دن..
۱۷.نظرتون راجع به ازدواج چیه؟
دهنم بو شیر میده...
۱۸.نظرتون راجع به مرگ چیه؟
الموت علینا حق
۱۹.نظرتون راجع به جدایی چیه؟
من از جدایی بدم میاد خیلی سخته
سلام دوستم!
من شما را دعا میکنم شما هم مرا دعا کنید!
در پناه خدای مهربان خوش دل و مهربان باشید!
چیز زیاد رفته عمه جون که دل بسیار تنگ می کند...
اما شکلش عوض شده هنوز می خند ووقتی می خنده چشاش بسته می شه هنوز صداش می یاد تو گوش
عمه شکلش عوض شده هست توی همیشه ما توی ذهن ما توی دل ما تو دست های ما توی خون ما جریان داره
وجریانش نوعی زندگی عمه حان .سعی کن بپذیر تغیر شکلشو وسعی کن جوری دیگه داشته باشیش ویه چیزای رو فقط برا خودت نگه دار فقط برا خودت وگاهی بری سراغش
بیبین چه حسی میده حسش می کنه .یه حس قوی ووحشتناک...
منتظر یاداشت جدید ت هستم یه کم خنده توش باش شروع کن وسعی کن به زندگی برگردی وبخند به یادش بخند متمعن باش با هات می خنده .خدا وکیلی می خنده.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد . . . . .